از جعبه های پرتقال تا رویای جهانی شدن
در این بخش سعی شده تا بر تاریخچه ی یراق آلات و دستگیره در ایران پرداخته شود و همینطور تاریخچه شرکت بهریزان.
اگر یکی از همین روزها که بوی بهار سرما را پس می زند ، راسته ابزار و یراق فروشی های حسن آباد را به دنبال قفلی ،
دستگیره ای طی کنید و قدم زنان که می روید نگاهی هم به تابلوهای سر در مغازه ها بیاندازید ،
گاه به نامی بر میخورید مشابه این: لولافر یا لولاگر یا …
نام فامیل پدربزرگ یکی از قدیمی ترین کسبه ابزار و یراق در راسته حسن آباد میخ چی بوده است.
جد پدری عباس علی نیکخواه را می گویم. نیکخواه از سال 1357 در فروشگاهش، در راسته حسن آباد، مشغول به کار بوده است.
پیش از آن هم در خیابان ناصر خسرو فروشگاهی داشته از سال 1347.
پدرش هم از 1318 در ناصر خسرو بوده است؛ سرای سقاباشی. پیش از آن هم پدربزرگ فروشگاهی داشته است
در خیابان 15 خرداد فعلی، روبروی مسجد شاه؛ مغازه ای به نام آقای میخ چی.
نام و هویت آدم ها از کسب و حرفه شان نشات می گرفت
می بینید ! نام و هویت آدم ها از کسب و حرفه شان نشات می گرفت و با یک حساب سرانگشتی
از شجره نامچه خانواده نیکخواه متوجه می شوید که این صنف با وجود کالاها و محصولات جزئی اش چه نسب تاریخی پر و پیمانی دارد.
می گویند؛ تاریخچه صنف قفل و یراق در ایران به قبل از جنگ دوم جهانی باز می گردد.
عباس علی نیکخواه در مرور خاطرات نسل های پیش می گوید :در آن زمان، صنف ما قفل و لولا نبوده است.
صنفی بوده به نام خرازی فروش. اجناس مربوط به قفل را هم خرازی فروشها می فروخته اند
بعد از مدتی این ها از خرازی فروش ها منشعب می شوند و می شوند صنف میخ و قفل فروش.
این ها بعدها به سیم فروش ها تبدیل می شوند.
تاریخچه قفل در ایران
می گویند در آن روزگار دو، سه رقم قفل بیشتر نبوده است، یکی از آنها قفل گرامانکه بوده که از روسیه می آمده
یا توی تبریز می ساخته اند یا زنجان از این قفل های پیچی که امنیت درهای بسته مغازه ها را بیشتر می کرد.
تاجرانی بودند که این کالا را به ایران می آوردند. البته نه مقدار مصرف، مثل حالا بوده و نه مقدار واردات.
میخ که بیشتر برای سقف و شیروانی به کار می رفته و مقداری هم برای صندوق های پرتقال و کفاشی و نجاری.
دو، سه رقمی هم لولا بوده که روی درها می گذاشته اند. قفل هم همین جور.
جالب است بدانید که نشانه ای از تاریخ این صنف، هنوز در شهر تهران همچنان به زندگی و کاربری اش ادامه می دهد؛
قفل های ساختمان دادگستری، قفل های سوئدی متعلق به جنگ دوم جهانی است.
ساختمان دادگستری را آلمان ها ساخته اند.
و هنوز این قفل ها کار می کند؛ عین ساعت دقیق ؛ قفل آیاس سوئد.
قفل هایی که الان در ایران ساخته می شود هم تقریبا کپی ای از همانها است.
نیکخواه می گوید: از سال 1325 به بعد، تحولی در کار قفل و دستگیره به وجود آمده است.
آن زمان جنس را از آلمان و سوئد می آوردند. بعدها جنس های ایتالیایی هم به میدان آمد.
تا این که در سال 1332تا 1333 در زمان نخست وزیری مصدق، صنعت ایران متحول شد.
در همان سال ها بود که آقایان محرابیان و نعمت الهی، صنعت نوین قفل سازی را در ایران پایه گذاری کردند؛
شرکت مهرپا. همین شرکت بود که قفل یون را ساخت.
در آن روز، آن ها از روی انواع ایتالیایی و آلمانی شروع به ساختن کردند. خیلی هم خوب ساختند.
قدیمی ها می گویند؛ در سال 1335 تا 36 کسی نمی توانست جنس ایرانی را از آلمانی تشخیص دهد.
این قدر دقیق ساخته می شد؛ میزان و هماهنگ. اما حالا همین آقای نیکخواه چشم که می گرداند، کسی را از تولیدکنندگان قدیمی نمی یابد.
می گوید:بعد از شرکت مهرپا، آقای گلبیدی بود. اما کیفیت تولیدش مثل آنها نبود،
آنها هم رفته اند و کارخانه شان هم از بین رفت. دیگر چیزی به عنوان کارخانه های قدیمی نمانده است.
از فروشنده های قدیمی هم، فقط حاج محمود آقا خالقی است. دیگر همه رفته اند. بالاخره نسل عوض شده است.
این نگاه با زندگی، با زمان پیش می رود؛ با تاریخ؛ نسل عوض شده است و چرخه تولید، مردان دیگری می طلبد
تاریخچه دستگیره بهریزان
از جمله تولید کنندگان نام آور این عرصه بهریزان است با مدیریت مهدی کریم زاده.
خانواده کریم زاده از سه نسل قبل در کار تولید و ریخته گری بوده اند اما تولید یراق آلات به سال 1355 باز می گردد
که یکی از برادران ماشین آلات و قالب این کار را از آلمان با خود به وطن می آورد به اصفهان .
می گویند کالای بهریزان قابل رقابت با برندهای جهانی است.
صادرات به کشورهای انگلستان، استرالیا، هلند و کشورهای عربی را تجربه کرده است.
تنها تولید کننده دارای گواهینامه کیفیت ایزو 9001 از آلمان است.
مهدی کریم زاده
کریم زاده یگانه بودن را دوست دارد. از کودکی، در باز ی های دسته جمعی این وضعیت را تجربه کرده است و حالا بعد از این همه سال،
در دفتر بهریزان که می نشیند رویاهایش را در قالب دستگیره هایی می بیند که بر لت ها آویخته است.
رویای ذهنی کریم زاده طراحی دستگیره ای زیبا و یگانه است که همه چیزش از ایده تا اجرا از آنِ کارخانه او باشد و
البته به رویایش هم رسیده است. پای صحبت هایش که بنشینید،
به کارش عشق می ورزد؛ حتی در خواب هم طرح دستگیره ای دیگر، زیباتر، بهتر رهایش نمی کند.
او در بهریزان سعی می کند رویای جهانی را در حرفه اش تجربه کند.
رویایی که ما را به جهان مدرن پیوند می دهد.
اما فکر می کند برای رسیدن به این رویا چاره ای جز پیروی از قانون طبیعت نداریم؛ صبور ؛
چون خاک که بر آن گام می نهیم بی هیچ رحمی و او باز بخشند ه است و بار انسان را به دوش می کشد.
بی دریغ چون آفتاب؛ تا به هر کجا که نخواهی هم بتابی و حضوری تدریجی اما پیوسته؛
چون درختانی خزان زده که فصل را تجربه می کنند و زمستان را از سر می گذرانند تا باز شکوفه باران شوند.
و همواره در راه بودن و به هدف اندیشیدن؛ از هدف غافل نشدن.
لازمه ی موفقیت به اعتقاد آقای کریم زاده
ایشان لازمه ی موفقیت را در سه چیز می دانند:
تعهد، صداقت و خیر.
- تعهد: چنان که هر کس در قبال کاری که انجام می دهد مسئول و متعهد است
و می بایست تمام تلاش خود را در هرچه بهتر انجام دادن آن به کار گیرد. - صداقت : به آن معنا که کوتاه ترین و سریع ترین راه درستی است و هرچند سخت ترین کارها و راه هاست،
اما اولین و آخرین راه برای رسیدن است و - خیر؛ چونان که بکوشی از برکت کاری که انجام می دهی سایرین را نیز تحفه ای حاصل کنی
و به لطف دعای خیر ایشان، طی طریق کنی.
این فصل نامه هم به نوبه خود سعی می کند تا فصل های تولید تا ارائه و فروش کالای یراق آلات را مرور کند.
در فصل های بی بار و برگی به دیده دقت بنگرد و تجربه ها را بکاود، تا موفقیت را نه در ذهن که در زندگی، به چشم ببیند.
به نظر من ايران در زمينه ي تاريخ دستگيره و دركوب قدمت كهني در تاريخ جهان دارد به دليل احترام به حريم خصوصي و رعايت شئونات ميان زن و مرد و همينطور مدل دركوب ها كه در سايت خود بهريزان به آن اشاره شده، البته اين موضوع و مطلب بسيار جالب بود ، ممنون از اطلاعات خواندني سايت خوبتون
با تشکر از توجه شما